آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

میرم مدرسه! جیبام پر فندق و پسته! آدرینا اولین کلاس آموزشیش رو امروز شروع کرد!

بله! امروز مصادف با هفده ماهه شدنش اولین جلسه کلاس  کارگاه مادر و کودکش بود و در واقع کار آموزش آکادمیک آدرینا میشه گفت استارت خورد. مبارک باشه خانوم گلی انشالله در بهترین مراکز آموزشی و علمی تا هر جایی که خودت دوست داشتی به تحصیلاتت با موفقیت و لذت ادامه بدی. اول میخواستم بادبادک ببرمش ولی بعدا با تحقیق بیشتر متوجه شدم سلاله بهتر تره! البته هر دو جزء بهترین های تهران هستند و خوشبختانه مسیرشون برای ما کوتاهه که خودش حسن بزرگیه تازه بعدا کاشف به عمل آمد یه فامیل عزیزمون هم به عنوان کارشناس سلاله هستند و دیگه حجت بر ما تمام شد برای انتخاب البته من از یکسالگیش میخواستم ببرمش کلاس ولی خورد به اسباب کشی و مریض شدنهای طولانی ...
10 دی 1392

و بدین سان آدرینا شمع شانزده ماهگی را هم فوت کرد و رسما وارد هفده ماهگیش شد!

سلام به همه دوستانم سلام به آدرینا اگر روزی برسه که این نوشته ها رو بخونه امروز یه روز خیلی شلوغ و پر کار برای آدرینا بود که یکی از اتفاقهای مهمش هفده ماهه شدنش بود. هورا! تبریک تبریک تبریک دختر گلی دیگه مامل مفهوم تولد و مراسمش رو میدونه و همکاری میکنه! ای جاااااانم بشی مادر امشبم یکی از لباس نوهاش رو تنش کردیم  و با شکر و شادی  شمع شانزده رو با دخترمون فوت کردیم ( بچه ام هنوز زور نفسش نمیرسه تنهایی فوت کنه خوب! البته یه کم هنوز که هنوزه شعله براش مسحور کننده و شاید ترسناکه و تمرکزش میره به این وجه شمع روشن) بقیه شرح شلوغیهای امروز همی الساعه در پست بعدی. انشالله همه فرشته های کوچک در پناه خدای بزرگ سلامت باشند. ...
10 دی 1392

آدرینا بچه سختیه یا من مامان کم تحمل؟

سلام به همه دوستان گلمون ببخشید از تاخیر خیلی مشغول بودیم و مجبور بودیم چند روز کوچ کنیم خونه مامان بزرگ علیرغم میلمون تا بتونیم یه کار مهم که بهمون واگذار شده بود رو  با کمک مامان بزرگ و خاله در نگهداری از آدرینا به موقع انجام بدیم  ولی زهی خیال باطل آدرینا بسی بسی شیطون یا هر چی که اسمش رو میشه گذاشت شده چنگ میزنه  جیغ میزنه کتک میزنه(!!!) بد قلقی میکنه غذا خوروندن بهش عرق آدم رو در میاره و در آخر تو میمونی با تلی از غذاهای پرتاب شده به اینور اونور  و یه عالمه تمیز کاری مثل یه نی نی به شیر وابسته شده باز یعنی یه سر داره مامان رو میدوشه و سینه های مامان مثل روزهای اول تولد آدرینا زخم و زیل و درب و...
9 دی 1392